در حالی که جهان از طریق اینترنت به سوی یکپارچگی می رود، «پنتاگون» استفاده از امکانات شبکه های رایانه ای، فناوری های بی سیم و رسانه های نوین را در عملیات نظامی در نظر می گیرد.
در حالی که جهان از طریق اینترنت به سوی یکپارچگی می رود، «پنتاگون» استفاده از امکانات شبکه های رایانه ای، فناوری های بی سیم و رسانه های نوین را در عملیات نظامی در نظر می گیرد.ارتش آمریکا با پیش بینی استفاده از رسانه های نوین برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی و طراحی سلاح هایی برای «حمله به شبکه رایانه» سعی می کند نحوه نبرد در یک جنگ الکترونیک را فراگیرد. این سند «راهنمای عملیات اطلاعاتی» نام دارد و با استفاده از «قانون آزادی اطلاعات» از «بایگانی امنیت ملی» در دانشگاه جورج واشینگتن اخذ شده است. مقامات رسمی پنتاگون این سند را در سال ???? نوشته اند و وزیر دفاع آمریکا دونالد رامسفلد آن را امضا کرده است. این «راهنما» خواستار بازسازی همه جانبه توانایی های نظامی برای هدایت عملیات اطلاعاتی و جنگ های الکترونیک شده است. این سند همچنین در مورد برخی جزئیات، برای اینکه چگونه نیروهای ارتش آمریکا باید درباره این جنگ مجازی نوین فکر کنند، توصیه هایی کرده است. سند مذکور می گوید: اطلاعات برای «موفقیت در عملیات نظامی، واجب» است و اضافه می کند که رایانه ها و شبکه های مخابراتی اهمیت عملیاتی حیاتی دارند. روش های تشریح شده در این سند مجموعه ای از فعالیت های نظامی عجیب شامل افسران مسئول روابط عمومی که خبرنگاران را توجیه می کنند، نیروهای عملیات روانی که سعی می کنند افکار و باورهای نیروی دشمن را دستکاری کنند و متخصصان حمله به شبکه های رایانه ای که تلاش می کنند شبکه های الکترونیکی دشمن را نابود کنند، می شود. احتمالاً حیرت آورترین جنبه این «راهنما» اعتراف آن به این نکته است که اطلاعات به عنوان بخشی از عملیات روانی نظامی راه خود را به درون رایانه و صفحه تلویزیون شهروندان عادی ایالات متحده نیز باز کرده است. این سند چنین تعبیر کرده که: «اطلاعات ویژه مخاطبان خارجی شامل سیاست های عمومی و عملیات روانی، به طور فزاینده به وسیله مخاطبان داخلی (آمریکا) جذب می شوند.»
«راهنما» ادامه می دهد: «پیام های عملیات روانی اغلب به وسیله رسانه های خبری برای مخاطبان بسیار گسترده تری که شامل مردم آمریکا نیز می شوند، باز پخش می شود.» نویسندگان سند اعتراف می کنند که رسانه های خبری آمریکا نباید ناآگاهانه تبلیغات و پروپاگاندای ارتش را پخش کنند. «حد و مرزهایی مشخص باید تعریف شوند.» اما به نظر نمی آید آنها چگونگی آن را تشریح کرده باشند. یکی از مقامات بایگانی امنیت ملی آمریکا می گوید: «در این دوران غیرممکن است مانع بازگشت و پخش دوباره داستان هایی در آمریکا شد که بخشی از جنگ روانی و پروپاگاندا بوده و برای خارج فرستاده شده اند.»
اطلاع عموم از عملیات اطلاعاتی ارتش آمریکا کم است، اما اینک به لطف برخی اشتباهات در حال افزایش است. اواخر سال گذشته خبری به بیرون درز کرد که پنتاگون به یک شرکت خصوصی به نام گروه لینکلن پول داده تا صدها مقاله آماده را در روزنامه های عراقی به چاپ رساند. این مقالات همه در حمایت از سیاست های آمریکا و به وسیله کارکنان ارتش نوشته شده بودند. در نمونه ای دیگر یک سایت که ظاهراً اطلاعاتی در مورد مسائل سیاسی در آفریقا و حوزه بالکان منتشر می کرد ساخته و پرداخته پنتاگون از آب درآمد. اما وسعت واقعی عملیات اطلاعاتی پنتاگون چندان روشن نیست. مشخص نیست آنها چگونه کار می کنند، اهدافشان چیست و چه موقع از «اطلاع رسانی» به «تاثیرگذاری» بر عامه گرایش پیدا می کنند. این «راهنما» با این حال شمه ای از آنچه ارتش آمریکا به سمتش در حرکت است را نشان می دهد و تصویر بزرگی از آنچه در فکرشان است به دست می دهد. در این سند آشکار شده که اعضای عملیات روانی از برنامه های رسانه ای دولت آمریکا «پشتیبانی» می کنند. به عنوان نمونه تلویزیون مارتی که برای کوبا برنامه پخش می کند از این حمایت ها برخوردار است.
این «راهنما» پیشنهاد می کند یک سایت جهانی برای حمایت از اهداف راهبردی آمریکا راه اندازی شود.اما توجه کنید، از دیپلمات های آمریکایی استفاده نخواهد شد! در مقابل این سایت از «افراد ثالث که از مقامات آمریکایی اعتبار بهتری برای مخاطبان خارجی دارند» استفاده می کند. این گزارش همچنین استفاده از مجموعه ای از فناوری ها را برای پخش پروپاگاندا در خاک دشمن به اعضای عملیات روانی پیشنهاد کرده است. هواپیماهای بدون سرنشین تجهیزات بی سیم، تلفن های همراه و اینترنت رایج ترین فناوری های پیشنهادی هستند. وقتی این گزارش به تشریح برنامه «جنگ الکترونیک» می رسد، لحن بسیار غیرعادی به خود می گیرد. به نظر می رسد که سند فوق اینترنت را معادل یک سیستم جنگ افزاری دشمن فرض کرده است. در این «راهنما» آمده که: «راهبردها باید بر این اساس بنا شوند که وزارت (دفاع) به عنوان یک سیستم جنگ افزاری دشمن با اینترنت بجنگد.» شعار «نبرد با اینترنت» بارها در لابه لای این «راهنما» به چشم می خورد. نویسندگان سند هشدار داده اند که شبکه اینترنتی آمریکا در مقابل حملات هکرها دشمنانی که قصد از کار انداختن آن را دارند یا جاسوسانی که به دنبال کسب اطلاعات هستند بسیار آسیب پذیر است. «شبکه ها سریع تر از آنکه بتوانیم از آنها حفاظت کنیم گسترش می یابند خطر حملات ماهرانه افزایش یافته است ... شمار رویدادهای خطرناک بیشتر شده است.» در بخش آخر این سند به ایالات متحده توصیه شده که باید به قدرتی دست یابد تا بتواند «حداکثر کنترل را بر همه ارتباطات الکترومغناطیس» اعمال کند. نیروهای آمریکا باید قادر باشند «کل سیستم ارتباطات الکترونیکی دنیا را قطع یا نابود» کند. ارتش آمریکا می خواهد به این قدرت دست یابد تا همه تلفن ها، همه شبکه های رایانه ای و همه سیستم های رادار روی کره زمین را تحت کنترل خود درآورد. آیا این طرح ها تنها خواب و خیال دیوان سالارانی خودبزرگ بین هستند؟ آیا واقعاً جدی اند؟ این حقیقت که «راهنمای عملیات اطلاعاتی» توسط وزیر دفاع تایید شده می تواند حاکی از این نکته باشد که چنین طرح هایی در پنتاگون بسیار جدی گرفته شده اند
عصر اطلاعات وارتباطات که به دلیل وقوع پس از عصر صنعتی وغلبه بر آن عصر فراصنعتی نیز نام گرفته است عصر محوریت اطلاعات است وآنچه عصر اطلاعات راهویتی بارز بخشیده است وجودز رسانه های نوین ارتباطی است وجود این رسانه ها و فن آوری های ارتباط دور وبر می کوشد مرزهای سیاسی وفرهنگی رانادیده بگیرد وجهان رابه دهکده ای یا به تعبیر جدیدتر خانه ای تبدیل کند که اعضای آن بدون احساس فاصله جغرافیایی با یکدیگر ارتباط می یابند .
امکان ارتباط دو سویه بااستفاده از رسانه ها وشبکه های موجود رایانه ای برای بشر امروز زندگی نوین راپدیده آورده است که می توان آن را زندگی مجازی نامید ، کتابخانه مجازی ، بازار مجازی ، کلاس مجازی ، فراغت مجاز ی ، جامعه مجازی واقعیت مجازی واز ا ین قبیل مفاهیمی هستند که فن آوری ارتباطا ت به ارمغان آورده است . در زندگی مجازی می توان زیر سقف واحدی ماند وبا جهانی گسترده وسرشار از اطلاعات وبا استفاده از امکانات در یافت وانتقال صوت وکلامم وتصویر ارتباط یافت .
تبادل اطلاعات در مقیاس جهانی خود فزونی حجم تولید وانباشت اطلاعات وپیام ها را پدیده آورده است . انبوهی اطلاعات وپیام ها که حاصل چرخه تولید وتوزیع ومصرف آنهاست بشر امروزی را با مشکلی نوین روبه روکرده است که خود سبب سرگردانی اوست . رشد تصاعدی حجم اطلاعات که نتیجه به کارگیری رسانه های امروزی است کارانتخاب وبهگزینی راتبدیل به معمایی کرده است که بشر حیرت زده امروز با آن روبه رو است .
انباشتگی گرچه ممکن است خو د مثبت تلقی شود لیکن همیشه انسان راناگزیر از انتخاب می کند . چه گونه می توان درست ر ا از نادرست ، معتبر ازنامعتبر ، مرتبط را از نامرتبط ،سودمند را از ناسودمند باز شناخت وآن رادر حدی معقول در هر گزینش محدود ساخت ؟
ملاک تشخیص صحت ،اعتبار، ربط ، وسودمندی در این میان چیست ؟
بنابراین نفس انبوهی انسان امروزی رابه سوی نوعی ارزش گذاری اجتناب ناپذیر سوق می دهد . وارزشگذاری ناگزیر راه رابه سوی نظام های ارزشی خواه اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، یا فرهنگی می برد ودر واقع نوعی نظام معرفتی را بر تصمیم گیری در جهت رد یا قبول آنچه پیش رو دارد حاکم می سازد . بدین ترتیب اطلاعات وارتباطات که خود تا مقام محوریت عصر حاضر پیش رفته است در جریان خود سوزانه تبدیل به ابزاری می شود تا معرفت ( دانش ) و خرد از خاکستر آن سر برآورد ، واین طلیعه ظهور موج چهارم است .و
موج چهارم موج غلبه معرفت وخرد است . معرفت یا دانش بافتاری است که هویت ذهنی وتجلی رفتاری انسان راشکل می دهد واجزا چنین معرفتی پاره های اطلاعاتی است که هر انسانی در شبکه مفهومی خود به گونه ای خاص سامان می بخشد ،اما هرگاه این معرفت با نظامی ارزشی که خاستگاهی فرهنگی دارد در آمیخت به خرد می انجامد که اوج بهره وری از اطلاعات است.
تبدیل اطلاعات به دانش وآن گاه به خرد که نتیجه قهری انبوهی اطلاعات وپیمودن مسیر جبری واجتناب ناپذیرگزینش است چشم اندازی است که می توان برای آینده بشر در عرصه های اطلاعات وارتباطات ترسیم کرد . در واقع ،در موج چهارم انسان در جستجوی خردمندی وخرد پیشگی است .دیگر اطلاعات به عنوان عنصری رها از ارزش (value free)مطلوب بشر نخواهد بود ، یا دست کم هدف غایی او نیست . موج چهارم موج حکومت ارزش هاست .
اما آنچه امروز ودر جریان غلبه موج سوم می کوشد ارزش ویژه ای را درمقیاسی گسترده القا کند مفهوم فرهنگ جهانی است، مفهومی که باخود در تعارض است . زیرا ، فرهنگ ریشه در زاد وبومی مشخص داردومفهومی سرزمینی است نه زمینی . پس آنچه زیرکانه ورای مفهوم فرهنگ جهانی پنهان کرده اند فرهنگ غالب برنظام تولید وتوزیع داده هاوپیام هاست
که خود خاستگاه وسرزمینی مشخص دارد. مفهوم فرهنگ جهانی ودر واقع القا ارزشی پیش بینانه برای جهت بخشیدن به نظام معرفت وخرد آینده بشر ومهار کردن تلقیات نسل های آینده ودر واقع تدوین سناریوی موج چهارم است .
جوامع اسلامی ، با آگاهی نسبت به این برنامه ریزی ها ، می بایست نظام ارزشی خود رابا هدایت جویی از مفاهیم اسلامی ، به عنوان آیینی که بیشترین رهنمود رادر معرفت پویی وخرداندوزی به انسان عرضه کرده است ، در گزینش خود از میان انباشتگی به کار گیرد وآگاهانه در جهت بخشی موج چهارم یعنی موج غلبه معرفت وخرد که آمیختگی پیام ها با مبانی فرهنگی وارزشی است نقش خود را فعالانه اجرا کند . وانجام این مهم بی تردید بردوش نسل جوان وامید های آتی جهان اسلام است که در آینده ای نزدیک موج چهارم را در ک خواهند کرد .
اما شناخت ، قابلیت های رسانه ها از یک سو وآگاهی نسبت به نیازها وعلقه های نسل جوان از سوی دیگر برای برنامه ریزی بهره وری بهینه از رسانه ها وتسهیل انتقال پیام امری ضروری است . نابجا به کار گرفتن رسانه ای ویژه برای انتقال پیامی خاص ،آن راتبدیل به رسانه ای نارسانا خواهد کرد .که طبعا با خود در تعارض است ، زیرا شرط رسانگی رسانایی است . عوامل گوناگونی در این نا رسانایی دخیل اند . که همایش حاضر می کوشد طی مدت کوتاهی که پیش رو دارد وساعات محدودی که در اختیار اوست . به این عوامل ونقش آنها در رسانه های مختلف وجوانان مسلملنی که با این رسانه ها در تقابل اند بپردازد . امید است که درحد تذکاری مفید افتد .
منبع:
اینترنت چیست؟ ابزاری ارتباطی است؟ رسانه است؟ یک ابزار ارائه ی هنری است؟ یا ...
اینترنت همه ی این موارد هست و در عین حال هیچ کدام نیست. اینترنت دنیایی مجازی است با تمام خصوصیات قابل تصور برای جهانی که از جنس اطلاعات ساخته شده است. دنیایی که روزبه رزو در حال گسترش بوده و این توسعه از طریق شهروندان مجازی آن صورت می گیرد.
هر ملتی با توجه به هویت مجازی که برای خود در این جهان تعریف می کند جایگاه و قدرت می یابد و اگر آنچنان که امروز به نظر می رسد این جهان با سرعت به سمت فراگیری برود باید فکری جدی برای تعریف هویت ملی در جهان مجازی نمود. جشنواره رسانه های دیجیتال در حوزه ی اینترنت در همین راستا خواهد کوشید. هویتی که شامل همه ی آرمان ها، عقاید، حب و بغض های یک ملت می شود.
گام اول
امسال گام اول برگزاری جشنواره رسانه های دیجیتال و به تبع آن گام اول برگزاری بخش اینترنت این جشنواره است و این به آن معناست که راه نه چندان کوتاهی تا رسیدن به آنچه به عنوان ایده آل برای این جشنواره ملی در نظر گرفته ایم باقی مانده است. در گام اول سعی کردیم تا با تمرکز بر آن بخش از دنیای مجازی (در اینجا منظور شبکه جهانی اینترنت) - که بیشترین ارتباط را از نظر محتوایی با ماموریت های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برقرار می کند – به هدفهایی مشخص دست پیدا کنیم و انشاء الله در سالهای آینده با تعمیم این تجربه بخشهای بسیار وسیع تری از این جهان تمام عیار را مورد توجه قرار دهیم.
اهداف
اینکه بدانیم در جهان مجازی اینترنت چه سهمی داریم و چه مقدار از امکانات و تاسیسات این دنیا را به خود اختصاص داده ایم، اولین و ابتدایی ترین هدف برگزاری چنین جشنواره ای است. باید دید مرزهای اطلاعاتی ما با جهان خارج چه محدوده ای را مشخص می کنند. در گام بعدی اینکه بدانیم چه عِده و عُده ای را در این مرزها در اختیار داریم و به چه میزان توانایی های بالقوه و بالفعل در دسترس ملت ایران – البته از نوع دیجیتال آن- قرار دارد؛ هدف مهم و پایه ای بعدی است. برای اینکه بتوانیم در این عرصه جدید حاکمیت ملی را حفظ کنیم و مانع از تضییع حقوق شهروندان جمهوری اسلامی در مبادلات فرهنگی و اطلاعاتی با جهان خارج شویم – که صیانت از حقوق ملت ایران از اهم وظایف دولت جمهوری اسلامی است- نیازمند این هستیم که تعریف دقیقی از توانمندی ها و نقاط ضعف و قوت خویش در این عرصه داشته باشیم.
و در نهایت حمایت، تشویق و رشد دادن نقاط قوت هدف نهایی است که جشنواره در عرصه اینترنت بر آن تاکید دارد و می کوشد با دست یابی به آن زمینه را در جهت ایجاد نشاط و ایجاد جریان پویا در میان فعالین این حوزه فراهم آورد.
بخشهای مسابقه جشنواره
همانطور که پیش از این نیز اشاراتی به آن شد در سال اول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر آن است تا با تمرکز بر روی بخشهایی که به صورت مستقیم با ماموریت های این وزارتخانه ارتباط برقرار می کنند، گام اول را محکم تر و موثر تر بردارد. از همین روست که بخشهای این دوره از جشنواره رسانه های دیجیتال و نرم افزارهای چند رسانه ای در بخش اینترنت به حوزه های ادبیات، هنر،مطبوعات اینترنتی و معارف اسلامی محدود می شود. البته در کنار این بخشها با توجه به اهمیت بالایی که خدمات دهنده های اینترنتی دارند، این بخش نیز در میان بخشهای جشنواره گنجانده شده است. در کنار این بخشها سایتهای شخصی – وبلاگها- نیز بخش دیگری را به خود اختصاص داده اند.
داوری
در بخش داوری کوشیده ایم با جمع تخصص و تجربه افرادی در کمیته های داوری در مسند قضاوت قرار گیرند که علاوه بر توانایی های قابل توجه محتوایی دارای تجربایت مناسبی از کار در فضای وب بوده و همچنین با معیارهای ارزیابی در وب نیز آشنا باشند. هر چند که از متخصصین حوزه ارائه اطلاعات در فضای وب به طور حتم استفاده خواهد شد.
برنامه داوری به این صورت خواهد بود که هر اثر پس از طی مراحل مربوطه و کسب حداقل امتیاز لازم برای شرکت در جشنواره در اختیار کار گروههای کارشناسی قرار گرفته و ارزیابی می شود و در نهایت آثاری که بالاترین امتیازات را کسب کرده اند به عنوان نامزدهای دریافت تندیس به کمیته اصلی داوران معرفی شده و داوران پس از بررسی های لازم، برندگان تندیسها را مشخص خواهند کرد و در بیانیه ای اعلام خواهند کرد.
در ظاهر، جنگ فضیلتمند، گفتمان سیاسی را از میدان نبرد بینیاز میکند. در جنگ واقعی همان اتفاقات و جریانهایی رخ میدهد که بازنمای آن است، اما در جنگ مجازی و فضیلتمند، تصویر زنده تلویزیونی منظرهای بدون خونریزی، انسانی، بهداشتی و پاکیزه از جنگها را نشان میدهد. درباره آمار تلفات درگیریهای فضیلتمند، شواهد بسیاری وجود دارد. در جنگ خلیجفارس 270 امریکایی زندگی خود را از دست دادند، که این نصف آمار تعدادی است که در اثر تصادف فوت کردهاند. در تهاجم موگادیشو 18 امریکایی کشته شدند و در رشته عملیات هوایی کوزوو به جز حوادث، تلفات این مناقشه برای نیروهای ناتو صفر بود. هنوز به رغم تلاشهای با ارزش سازمانهای حقوق بشر، بیشتر مردم احتمالاً روی دیگر جنگ و فهرست واقعی تلفات آن را نمیدانند. پس از جنگ ویتنام، ایالات متحده پیشرفت دیجیتالی فراوانی کرده است که در نتیجه آن، پیکره عمومی جامعه چنین میپندارند که دیگر دشمن یکی از آنها و مانند آنها نیست. در طول جنگ جهانی دوم پیامدهای دهشتناک رسانههای گروهی به گونهای بود که اجازه افشاء حقایق را به آنها نمیدادند، اما امروز با ظهور فناوریهای مدرن پنهانسازی ضعفها، اعمال و زشتکاری رژیمها بسیار مشکل است. البته همین فناوری توانایی بسیاری برای تکذیب واقعیتها فراهم میکند.
در این خصوص سنزو نگوبان( ) به نکتهای کلیدی در جنگ مجازی و نقش دوگانه رسانههای گروهی اشاره میکند، رسانههای گروهی توانایی ایجاد یا از بین بردن فرآیند صلح را دارند. رسانههای گروهی لحظه به لحظه از صحنه جنگ (همانند جنگ افغانستان یا عراق) گزارشهایی آن هم دور از صحنه جنگ و با آرامش ارائه میدهند، البته شرایط بعد از جنگ بسیار آشفته است و این آشفتگی بر گزارشهای رسانههای گروهی تأثیر میگذارد. علت آشفتگی و شکنندگی شرایط پس از جنگ این است که توافقنامههای صلح پایدار نیست. رادیو و اینترنت مهمترین منابع اخبار و اطلاعات در جوامع مدرنند، به گونهای که در جوامع گرفتار جنگ مثلاً در لیبریا، رسانههای گروهی میتوانند هم به متحد کردن و هماهنگساختن دشمنان سابق و هم به متلاشی کردن فرآیند شکننده صلح کمک کنند. همچنین در جنگ عراق (1991) و کمی جلوتر در جنگ افغانستان رسانههای گروهی جنگ واقعی را با ابهامات بسیاری که مکانیسمهای رسانههای گروهی و عملکردهای سیاسی ایجاد کرده بودند پوشش میداد. اما مهمترین نقش رسانههای گروهی که امروزه بیشتر نادیده گرفته میشود توانمندی رسانهها برای ایجاد تغییر است. این نقش در جنگ مجازی به خوبی مشاهده میشود و در بر گیرنده این کارکردها است:
1ـ تبدیل و تخفیف مرگ در طی جنگها، زیرا آن را از معرض دید دور میسازد و از ذهن بیرون میکند. البته در این شبیهسازی این خطر وجود دارد که افراد بیاموزند که چگونه بکشند و هیچ مسئولیتی در قبال آن بر عهده نگیرند، مرگ را تجربه کنند اما نتایج غمناک و وحشتناک آن را متحمل نشوند. البته در جنگ مجازی ما تنها با تشابه و اختلاف جنگ و بازی مواجه نیستیم، بلکه میبینیم که آنها بر روی پرده، نمایش مشابهی در برابر یکدیگر اجرا میکنند. امریکا و دیگر کشورها به شدت در پی راهحلهای مجازی برای مناقشات سیاسی درازمدتاند.
2ـ از یک نظر، جنگ اغلب یک واقعیت مجازی است و آن قدر تکاندهنده است که نمیتواند به سرعت درک شود. چنان که فروید به ما میگوید، تکانه و ضربه میتواند مجدداً ظاهر شود و حتی دوباره تجربه شود ولی نمیتواند در لحظه شوک، درک شود. این چیزی است که مایکل هر در گزارش مأموریت خود، درباره تجربیاتش در ویتنام نوشت: جنگ به شما میآموزد مسئول تمام چیزهایی هستید که دیده یا انجام دادهاید. مسئله این است که شما اغلب تا مدتها نمیدانستید که چه چیزی میدیدید، شاید تا سالها بعد هم، اصلاً مقدار زیادی از آن شناخته و پردازش نشود و فقط انباری از چیزهایی که در چشمهاتان (ذهنتان) باقی ماند، برجای میماند».
3ـ مسافتسازی و فاصلهسازی بعدی برای فهمیدن است، به گونهای که تهدیدی خیانتآمیز و مزورانه در سایهای از واقعیت انجام میشود. در نمونهای عالی از آسیبشناسی پیشین، کسانی چون میلوشویچ در صربستان، مکوی در اوکلاهما سیتی، یا هریس در لیتلتون کلارادو، میتوانند باعث دوگانگی و شکنندگی خود شوند، که رابرت جی لیفتن و اریک مارکوسن آن را منبع ذهنیت کشتار کننده میدانند. در ادبیات انتقادی، والتر بنیامین نویسنده آلمانی هشدار میدهد که چگونه امر مدرن که به کمک رادیو، فیلم و سایر شکلهای باز تولید فناوری اغوا شده، گول خورده و بدنام و رسوا شده، میتواند با یک بحران جنگی از خواب بیدار شود. او در پروژه معبر برای رهانیدن مدرنیته از مهلکترین تأثیراتش، دو مرحله اولیه را تعریف میکند، یکی از آنها فضیلتمند است و دیگری نیست: «آزادی واقعی و اصیل در دوران عطف خود، ساختاری بیدارساز دارد و از این جهت کاملاً شیطنتآمیز هدایت میشود. فقط با مکر و حیله است که ما میتوانیم آزادانه با حوزه رؤیاها کار کنیم. اما یک آزادی غلط و نادرست نیز داریم، که نشانه آن خشونت است».
4ـ هر تصویر و توصیفی از جنگ خطراتی برای وقایعنگار دارد، بسیاری از جنگهایی که آشکارا فضیلتمند بودهاند، وانمود میکنند که موانعی جدی دارند. یک تاکتیک این است که جنگ از مخفیگاهها و پناهگاهها و سواحل گزارش شود و در نتیجه، کلمه در صفحه نقش بندد، تصور آن در فیلم نشانهگذاری شود و در عمل همراه با کشت و کشتار جنگ ارائه شود. این را گام اسپیلبرگ نامگذاری کردهاند که اصل واقعیت را بیان میکند. تاکتیک دیگر چیزی است که بیشتر مواقع در نظریه روابط بینالملل برای نگه داشتن فاصله و برای استخراج و انتزاع علتها، ساختارها و الگوهای جنگ به کار برده میشود. چنین راهی، انقلابی است از هابز تا هابز.
با فناوریها و راهبردهای جدید، طبیعت جنگ دگرگون، مخدر و مجازی شده است. وسایل ارتباط جمعی جدید که عموماً دیجیتالی عرضه میشوند، عمل متقابل صورتهای شبکهبندی شده ارتباطات را شکل میدهند و هم اکنون با تأثیر جهانی خود در همه جا حاضر و از طریق زمان واقعی قابل دستیابیاند. به علاوه با تجلیل و بزرگنمایی و دراماتیزه کردن بیماریهای کهنهای چون ناسیونالیسم و جنگهای داخلی توسط رسانههای گروهی جدید، جنگ مجازی نه تنها به تمامی اتاقهای نشیمن راه یافته بلکه بر روی همه صفحههای نمایش، تلویزیون، رایانه و سینما نقش بسته است. امروزه امر مجازی به جنگ، دیپلماسی و رسانهها سرایت و تکثیر یافته است. همان طور که جنگ از طریق جنگ اطلاعاتی، جنگ شبکهها و جنگ سیبرنتیکی به کمک همسازی رایانههای شخصی و تلویزیون، مجازی میشود، بنیاد آن به منزله محک نهایی واقعیت سیاست بینالملل، در حال فرسایش و نابودی است. حاکمیت، نخستین مسئلهای است که ابرقدرتها و خشونت مشروعیت یافته به آن اهمیت میدهند و تاکنون در چارچوب دولت ـ سرزمین، تثبیت شده است. سقوط حاکمیتها بارها اعلام شده است اما در حال حاضر به نظر میرسد حاکمیت قوا و توان خود را در ساختار مجازی باز یافته است. این رهیافت جدید از طریق القای تشنجهای رسانهای درباره تهدید تروریستهایی که هرگز واقعیت نداشتهاند و مطرح کردن تهدید دولتهایی که دغلبازان شناخته شده آنها دفاع موشکی بالستیکی شش میلیون دلاری را پیگیری میکنند و یا تلاش آدمکشان بیماری که ایکس ـ فایل( ) را نادیده میگیرند ثبات و بقای خود را تضمین میکند.
5ـ با مجازی شدن جنگ به سوی شبیهسازی صلح و یا حتی ابهامآفرینی بیشتر و مواجه شدن با خطراتی دشوار پیش میرویم. دیپلماسی مجازی، از کنفرانسهای از راه دور گرفته تا رسانههای پیشگیری کننده که در سطح کنفرانسهای مهم در واشنگتن ارائه میشود، همچنین کمربند صنایع دفاعی، به صورت نهایی و تکنیکی توانایی کنش و واکنش مسائل سیاسی را تثبیت میکنند و هر کجا که دیپلماسی مجازی شکست بخورد، احتمالاً اقتصاد مجازی آن را ترمیم میکند.
نه سیاسی نه ورزشی نه اجتماعی اما هم سیاسی هم ورزشی هم اجتماعی!!!
تبلیغات انتخاباتی با نام دفاع از حریم رسانه
بازگو کردن این نکته که رسانه از ارکان دموکراسی است خیلی بی مزه است چون اونقدر تکرار
این ها را گفتم تا به خبر امضا نامه و طوماری از سوی برخی نمایندگان مجلس در اعتراض به محدود سازی فضای رسانه ای به رییس جمهور برسم.اگرچه این حمایت ها از نمایندگان مجلس هفتم قابل تقدیر است اما معتقدم اگر فعالیتی تبلیغاتی در آستانه انتخابات مجلس هشتم و همراه کردن فضای رسانه ای با خود نباشد حداقال آن است که هیچ تاثیری بر دستگاه اجرای کشور نخواهد داشت و اگر هم اثری داشته باشد ان رد صلاحیت شدن امضا کنندگان نامه در انتخابات آتی خواهد بود تا کمکی به رسانه ها.
نمایندگان محترم اگر دغدغه رسانه و مطبوعات را دارند چرا از ابزار نظارتی و قانونگذاری خود بهره نمی برند که با امضا نامه و طومار و فضا سازی بدنبال کارهای نمایشی کم اثر هستند؟چرا در کشوری که نام مردمسالاری دینی دارد و از آزادی بیان در ان صحبت می شود بنا بر سلیقه دولت حاکم با رسانه ها برخورد می شود؟چرا نهاد ها و ارگان های مختلف می توانند بدون برگزاری دادگاه و اثبات محکومیت براحتی و با هزینه بسیار کم اقدام به توقیف یا منع انتشار رسانه ها نمایند؟مگر دولت های حاکم با عبور از فیلتر شورای نگهبان بر راس کار نمی آیند که قطعا چنین است پس لا اقل باید در اصولی چون اسلام جمهوری اسلامی و قانون اساسی اشتراک روش و رای داشته باشند. پس چگونه است دولتی مانند دولت اصلاحات مجوز فله ای می دهد و دیگری فله ای توقیف می کند؟ چگونه است که یک خبرگزاری مانند ایلنا وابسته به جامعه کارگری مجوز رسمی فعالیت دریافت می کند و طی ?سال منبع تامین اخبار بسیاری از رسانه های معتبر داخلی و خارجی است و البته با تذکر و بدون محاکمه مدیر آن که آیا آنچه صورت گرفته جرم بوده یا نه آن رسانه توقیف می شود و نه تنها مدیر عامل آن که باید قانونا پاسخگوی محتوای منتشر شده رسانه اش باشد که جمعی ??? نفره از کار بیکار می شوند؟ایلنا با مجوز محدود می شود و ایرانیوز که شکایت از آن به جایی نرسیده به دلیل بی مجوز بودن همچنان فیلتر است؟ چه فرقی می کند ؛ او که مجوز دارد انطور اینهم که مدارکش طبق معیار های ارشاد کامل است و بهش مجوز نمی دهند اینطور. این ها را بگذارید در کنار توقیف بازتاب و همیهن.
نمایندگان محترم! تشویش اذهان عمومی این روزها وصله ای چسبناک شده است شما که دغدغه رسانه دارید کاش پاسخ می دادید چرا ارگان ها و نهاد های مختلفی در امر برخورد با رسانه ها دخیل اند و هرکدام بنابر تشخیص خود و البته بدون اطلاع دیگری و یا هر نهاد ذیربطی می توانند اغدام به توقیف یا منع انتشار البته پیش از محاکمه شدن و اثبات حکم مسوول رسانه هستند؟
آیا بهتر نیست قانونگذاران محترم به جای سروصدا کردن و جلب افکار عمومی و بخصوص اهالی رسانه بدنبال تثبیت وضعیت قانون مطبوعات باشند تا هم صدور مجوز و هم توقیف نقش سلیقه های سیاسی کمرنگ تر شود؟