سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خواهان دنیا مباش ، خدا زشتیهاى آن را به تو خواهد نمود و بى خبر ممان که از تو بى خبر نخواهند بود . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----27453---
بازدید امروز: ----17-----
بازدید دیروز: ----3-----
درسانه

 

نویسنده: مهدی غفاری زاده
پنج شنبه 86/10/20 ساعت 10:56 عصر

 

 

قرن ما شاعر اگر داشت، هوا بهتر بود
خار هم کمتر نبود از گل، بسا گل تر بود
قرن ما شاعر اگر داشت، که
کبوتر با کبوتر، باز با باز
نبود شعار پرواز
وای بر ما که تصور کردیم
عشق را باید کشت
در چنین قرنی که دانش حاکم است
عشق را از صحنه دور انداختن
دیوانگی است
درماندگی است
شرمندگی است
قرن، قرن آتش نیست
قرن یک هوای تازه است
فکرها را شستشویی لازم است
گم شدیم گر در میان خویشتن
جستجویی لازم است
نازنین ها، از سیاهی تا سفیدی را سفر باید کنیم
خرسند شدیم
از این که امروز
رنگی دگر است
نه رنگ دیروز
تا شب نشده
رنگ دگر شد
گفتند از این نکته
هزار نکته بیاموز


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: مهدی غفاری زاده
پنج شنبه 86/10/20 ساعت 10:28 عصر

خدایا :

آنکه در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت

خواهشی دارم تو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار

بنام کاتب سرنوشت

وقتی تو را دیدم انفجاری عظیم در من رخ داد که باعث شد در یک نگاه کوتاه و گذرا حرارت و گرمایی لطیف سرتاسر وجودم را در بر گیرد . ابتدا گمان کردم که در این سرمای پاییزی این خورشید است که تنم را گرم   می کند تصمیم گرفتم با گردش در اطراف آن حرارت تنم را دو چندان کنم ولی نشد گویی این گرما سالهاست که با من است . بعد از اینکه به منشأ و مبدأ این احساس پی بردم انتهای آن را تصویری زیبا از رخ تو مزین کرده بود پس تصمیم گرفتم خودم را به این تصویر زیبا نزدیک کنم شاید با دیدنت این صمیمیت در من شدت یابد پس این آغازی بود برای همگام شدن در مسیر پر ماجرای عشق ....


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: مهدی غفاری زاده
پنج شنبه 86/10/20 ساعت 3:17 عصر

 

عکس هنری

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: مهدی غفاری زاده
چهارشنبه 86/10/19 ساعت 12:5 عصر

ما بدهکاریم
به کسانی که صمیمانه ز ما پرسیدند
معذرت می خواهم چندم مرداد است ؟
و نگفتیم
چون که مرداد
گور عشق گل خون رنگ دل ما بود

 

-----------------------------------


در آینه
دار و ندار خویش را مرور می کنم
این خاک تیره این زمین
پاپوش پای خسته ام
این سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرین سفر
در آینه به جز دو بیکرانه ی کران
به جز زمین و آسمان  من تکه تکه از دست رفته ام
چیزی نمانده است
گم گشته ام، کجا
ندیده ای مرا ؟


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: مهدی غفاری زاده
چهارشنبه 86/10/19 ساعت 11:59 صبح

به باران که میداند انگار...
نیچه در باب هاملت می گوید، که ناتوانی عملی هاملت ناشی از این دانایی بود که هیچ کاری و واکنشی ثمری ندارد. از اینرو ناتوانی او ناشی از دانایی و خرد اوست. !
« شناخت و اگاهی کشنده عمل است. برای عمل کردن نیاز به حجاب توهم است و این است آموزش هملت »
آری ! اولین مزه مهم هیچی پی بردن به بی ثمر بودن هر عمل و کاریست. پی بردن به بی ثمری و پوچی هر اندیشه و نگاهی، بی ثمری و پوچی هر آرمانی یا عشقی و تهوع همه ی آن جهان و امیدهای گذشته، عق زدن و بالا آوردن الواح و متاروایتها ، و احساس تهوع، تحقیر، یاس، غم و ترس ، احساس یاس و نامیدی نسبت به همه ی امیدها ، احساسات و ارمانهای خویش ، ترس و ناامیدی از شناخت خویش .
و اینگونه انسان با ورود به این عرصه ی هیچ ، به پوچ بودن همه آرمانها، اخلاقیات، داناییها و احساسات بزرگ خویش پی می برد و بزمین می خورد، ناامید میشود و بن بست خویش را احساس می کند .
اگر هیچی عرصه ای است که در آن انسان با فرو ریختن و بی معنا شدن همه ی آرمانها و داناییهایش روبرو میشود، آنگاه پوچی عرصه ی حس و لمس این هیچی است. و اینگونه انسان تنها میشود و در بی انتهای تنهایی خویش ، خودش را در مرکز یک هیچ بزرگ احساس میکند ، زیرا پی می برد که آنچه تاکنون به زندگی و جهانش معنا می داده است، مشتی مزخرفات و حماقتهای کودکانه بیش نبوده است ، و در یک کلام : « هیچ بوده است » . و در نا خوداگاه خود روزی هزار بار آنها را بالا می آورد و تهی میشود ، سبک ، بی معنا ، پوچ ، چرا که همه ی آن چیزهایی که وجودش را پر کرده بودند و به بودنش هویت و معنا می دادند و به او نشان می دادند که خوب و بد چیست، بالا و پایین چیست، حقیقت و ضد حقیقت چیست و اینگونه تعادل و بقای او و جهانش را، عشق و اخلاقش را امکان پذیر می ساختند، در اینجا بی معنا و بی هویت می شوند، تهی از هرگونه توان و قدرتی می شوند و دیگر نمی توانند حتی لحظه ای تعادل ایجاد کنند. اینجاست که همه ی آن ساختار گذشته و حال فرو می شکند و انسان وارد عرصه ایهام وگسست میشود به قول پسامدرنها .... ، یا به عرصه یاس بی پایان بباور کیرگه گارد


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: مهدی غفاری زاده
چهارشنبه 86/10/19 ساعت 11:55 صبح

عزیز دلم.....

امشب می‏خواهم شهرزاد شبت باشم، امشب می‏خواهم جامت را لبریز باده کنم.جامه شهرزاد بر تن کرده‏ام تا هزار و یکشب، هزار و یکبار ببوسمت و ببویمت.
امشب روح جهان, بودن توست ، وجود توست .صدای تو و ترانه توست.
امشب فرشته‏ها با من نجوا کرده‏اند و اسرار خویش را بر من گشوده‏اند. می‏گویند خداوند دروازه‏های بهشتش را برای ساعتی باز کرده است، شتاب کن بیا از دروازه‏های طلایی‏اش بگذریم.بیا دستی به جام باده و دستی به زلف یار خرامان و خندان ابدیت را اشاره‏گر باشیم.

عزیز دلم بیا، عزیز دلم

تردید

تا حالا شده حس کنی داری خفه می شی؟ حس کنی دیگه دنیا به آخر رسیده و بد جوری زندگی آزار دهنده شده؟ احتمالا می گی آره! ولی خوب شاید یه تلنگری هم به خودت بزنی که شاید همه این حرفا از روی توقع بالا و یا ناشکری منه! اما اگه این ناسازگاری های زندگی رو برای بقیه هم بیبینی، اونوقت بیشتر رنج می بری. اوج فقر پیرزن و پیرمردی که حتی توان حرکت هم ندارند آزارت می ده. ناتوانی زن و مرد نابینایی که از انجام ساده ترین امور زندگی خودشون عاجز هستند می رنجونتت. دیدن بیماری لاعلاج کودکی که هنوز عدد سنش به سال هم نرسیده بدجوری آه از نهادت بلند می کنه...
اینجاست که شاید به خودت اجازه بدی بگی: خدایا اینه رسم عدالتت؟ اینه مردونگی روزگار؟ اینه دست مهربان طبیعت؟ و همین جاست که فریاد می زنی: خدا، انسان خاکی ای مثل من باید دیگه چه قهری بیبینه که کفر بگه؟ این ها کافی نیست؟ ...
وقتی توی ترافیک این شهر شلوغ و با دیدن صحنه هایی که نماد جبر هست و نه اختیار بشری برای اولین بار لب باز می کنی که کفر بگی، ناخداگاه دستت به سمت دکمه ضبط ماشین می ره و در حالیکه فراموش کردی آخرین بار چه کاستی رو توی اون گذاشتی ناگهان یک صدای آشنا وادار به سکوتت می کنه؛ صدای آشنایی که می گه:
" نترس کافر نمی شوم هرگز
زیرا به نمی دانم های خود ایمان دارم "
اینجاست که مو براندامت راست می شه و می گی:
"خدایا،
عظمتتو جلال


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: مهدی غفاری زاده
چهارشنبه 86/10/19 ساعت 11:27 صبح

وهم
کهکشانها کو زمینم؟
زمین کو وطنم؟
وطن کو خانه ام؟
خانه کو مادرم؟
مادر کو کبوترانه ام؟
...معنای این همه سکوت چیست؟
من گم شده ام در تو یا تو گم شدی در من ای زمان؟!....
کاش هرگزآن روز از درخت انجیر پائین نیامده بودم!!
کاش!
چشمان من
شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشمان من است
به چشمهای من نگاه کن
چشم اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت
عقرب عاشق
دم به کله میکوبد و
شقیقه اش دو شقه میشود
بی آنکه بداند
حلقه آتش را خواب دیده است
عقرب عاشق

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: مهدی غفاری زاده
چهارشنبه 86/10/19 ساعت 11:25 صبح

سیاه
خب ..آره که خیابونا و بارونا و میدونا و آسمونا ارث بابامه
واسه همینه که از بوق سگ تا دین روز
این کله پوکو میگیرم بالا
و از بی سیگاری میزنم زیر آواز
و اینقدر میخونم
تا این گلوی وا مونده وا بمونه....
تا که شب بشه و بچپم تو یه چار دیواری حلبی
که عمو بارون رو طاقش
عشق سیاه خیالی منو ضرب گرفته
شام که نیس
خب زحمت خوردنشم ندارم
در عوض
چشم من و پوتینای مچاله و پیریه که
رفیق پرسه های بابام بودن
بعدشم واسه اینکه قلبم نترکه
چشمارو میبندم و کله رو ول میکنم رو بالشی که پر از گریه های ننمه
گریه که دیگه عار نیست
خواب که دیگه کار نیست
تا مجبور بشی از کله سحر
یا مفت بگی و یا مفت بشنفی و
آخر سر اینقدر سر بسرت بذارن که
سر بذاری به خیابونا
هی هی
دل بده تا پته دلمو واست رو کنم
میدونی؟
همیشه این دلم به اون دلم میگه
دکی
تو این دنیای هیشکی به هیشکی
این یکی دستت باید اون یکی دستتوبگیره

ورنه خلاصی
خلاص!
اگه این نبود ...حالیت میکردم که
کوهها رو چه طوری جابجا میکنن
استکانها رو چه جوری می سازن
سرد و گرم و تلخ و شیرینش نوش جان
من یاد گرفتم
چه جوری شبا
از رویاهام یک خدا بسازم و...
دعاش کنم که
عظمتتو جلال
امشب هم گذشت و کسی ما رو نکشت
بعدش هم چشما مو میبندم و دلو میسپرم
به صدای فلوت یدی کوره
که هفتاد سال تمومه عاشق یه دخترچارده ساله بوره
منم عشق سیاهمو سوت میزنم تا خوابم ببره
تو ته تهای خواب یه صدای آشنایی چه خوش میخونه
بشنو.....
هی لیلی سیاه
اینقدر برام عشوه نیا
تو کوچه...
تو گذر...
تو سر تا سر این شهر
هرجا بری همراتم
سگ وسوتک میدونه
کشته عشوه هاتم


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: مهدی غفاری زاده
جمعه 86/10/14 ساعت 4:29 عصر

 [ هلن صدیق بنای]

 در دنیایی که هر روز بیش از پیش، ارتباط افراد در فضای مجازی شکل می گیرد، بی شک امکان دسترسی به تکنولوژی برای ادامه چنین حیاتی، اجتناب ‌ناپذیر خواهد بود. به راستی در چنین شرایطی، وضعیت 62 درصد از افراد این کره خاکی که در طول عمر خود حتی یک بار از تلفن استفاده نکرده‌اند و یا 40 درصد از ساکنینی که از نعمت برق محروم اند، چه خواهد شد؟ چگونه افراد به فضای مجازی شکل گرفته در عصر حاضر که تنها در اختیار تعداد محدودی از ابرقدرت های رسانه‌ای است، دست خواهند یافت؟ از این واقعیت تحت عنوان " شکاف دیجیتالی" یاد می شود. این اصطلاح طی ده سال گذشته کاربرد وسیعی برای بیان تغییرات گسترده در دسترسی به فناوری های اطلاعات و ارتباطات در سراسر جهان یافته است.
در دهه 1990 و قبل از ورود رسانه‌های دیجیتالی متفکران به وجود "شکاف آنالوگی" اشاره می کردند و از این اصطلاح وجود تمایز و تفاوت بر حسب تولید محتوا و دسترسی به فناوری‌های رسانه های سنتی نظیر رادیو، تلویزیون و تلفن را مراد می کردند. افزون بر نابرابری در دسترسی و مصرف، نابرابری های ساختاری در تولید هم وجود داشت که هنوز هم به قوت خود باقی است. همین امر موجب شد که رسانه های غربی با تسلط بر برنامه های خبری، تلویزیونی و فیلم ها در سطح جهان به تاخت و تاز در زمینه حفظ انحصار طلبی تکنولوژی ادامه دهند.
شکاف دیجیتالی چیز جدیدی نیست، ولی این اصطلاح به مرور زمان معنایی نمادین یافته و کار خود را در عرصه فناوری‌های جدید شروع کرده است. مباحثات اخیر در خصوص نظم اطلاعات جدید و نا برابری ارتباطات و تکنولوژی برخاسته از این اصطلاح یعنی شکاف دیجیتالی است.
آلن کاوسان Alan Cawson استاد رسانه های دیجیتالی دانشگاه ساکس در مقاله خود با نام "فراتر از شکاف دیجیتالی"Beyond the Digital Divide ماهیت شکاف دیجیتالی را تشریح می کند. او در خصوص اینکه چگونه پتانسیل اینترنت می تواند در حوزه آموزش، اقتصاد و ارتباطات بین فرهنگی میان نیمکره شمالی وجنوبی از قوه به فعل در آید به بحث و بررسی می پردازد.تعاریف
در مورد معنای اصطلاح شکاف دیجیتالی Digital Divideو شاخص های آن هنوز اختلاف نظر وجود دارد. شکاف دیجیتالی اصطلاحی است که برای بیان نا برابریهای توزیع جهانی در زمینه دسترسی به تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات است. به عبارت دیگر می توان گفت، تا اندازه ای شکاف دیجیتالی نشانه ای از تهدید قدرتهای نیرومندی است که جهان را در قرن بیست یکم به بخش های نابرابر از نظر دسترسی به اطلاعات تقسیم می کنند.
به تعبیری دیگر شکاف دیجیتالی نابرابری های‌ موجود میان کشور های مختلف‌ جهان‌ است که از چگونگی‌ بهره گیری آنان‌ از تکنولوژی‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ در جهت‌ توسعه‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ ناشی می شود‌.

فناوری‌ دیجیتالی
در دنیای آنالوگ افزایش تعداد افرادی که به گیرنده های رادیو، تلویزیون دسترسی دارند، بیانگر رشد روزافرون مخاطب‌های رسانه‌های جمعی است و در دنیای دیجیتالی افزایش تعداد کاربران شبکه، بیانگر افزایش روزافزون ظرفیت برای ایجاد صور جدید ارتباطی و نیز ایجاد محتوا و مطالب جدید است.
دو مشخصه مهم فناوری‌ دیجیتالی توانایی تحول و توسعه آن را افزایش می دهند.
مشخصه اول، ظرفیت فوق‌العاده اینترنت است که فضای کافی را برای شنیدن آراء مختلف فراهم می‌کند. برای مثال، سایت گوگل اکنون بیش از هشت میلیارد صفحه وب دارد. پروژه تحقیقاتی در دانشگاه کالیفرنیا واقع در برکلی تخمین می زند که هر ساله اطلاعات جدیدی معادل 37000 کتابخانه که برابر با اندازه کتابخانه کنگره ایالات متحده است، تولید می شود.
دومین مشخصه،کاهش چشمگیر موانع مالی است. این عوامل روی هم رفته امکانی برای دموکراتیزه democratisationکردن رسانه‌ها را فراهم می کنند و در نتیجه برای اولین بار موجب برابری نرخ مبادله بین شمال و جنوب می‌شوند. مفاهیم دموکراسی الکترونیکی معمولاً به تجربه های که در ارتباط با سیستم‌های رأی‌گیری الکترونیکی یا دسترسی وسیع‌ از طریق رسانه‌های الکترونیکی به دولت مربوط می‌شود. ولی در حیطه رسانه ها دیجیتالی مفهوم دموکراسی یعنی دسترسی گسترده‌ به ابزارهای ارتباطی که نظارت انحصار طلبانه ی رسانه‌های رسمی را به چالش می‌کشاند.
فناوری رسانه‌ای
اینترنت در تکامل فناوری رسانه‌ای تحولات کیفی بسیار ایجاد و رسانه‌های جمعی را در پروتکل‌های تکنولوژی همسان خود جذب کرده است. یعنی همه آنها را از طریق کامپیوتر قابل دسترسی می‌کند. با در نظر گرفتن ظرفیت، کامپیوتر می‌تواند در عین حال کتاب، روزنامه، گیرنده رادیو، دستگاه تلویزیون و تلفن تصویری باشد. با وجود این، فناوری اینترنت چیزی بیش از یک دسترسی صرف به نسخه های دیجیتالی فناوری‌ رسانه‌ای است. اینترنت ابزار ارتباطی کاملاً جدیدی، یعنی پست الکترونیکی (ایمیل)، را ایجاد کرده که به شدت تعامل ارتباطی افراد و سازمان‌ها را متحول کرده است. ظرفیت فناوری دیجیتالی در ایجاد رسانه های جدید، باعث تاثیرپذیری رسانه های آنالوگ از رسانه های دیجیتالی و تحول آن ها شده است.
آنچه از نقطه نظر استدلالی حائز اهمیت است، گسترش فوق العاده جوامع اطلاعاتی خاص است که مرهون اینترنت اند. صدها و هزاران اجتماع ویژه با بکارگیری ایمیل، سایت های خبری، وبلاگ ها شخصی و اتاق‌های چت تشکیل شده اند. توسعه ناهمگون اینترنت به این معنا است که تا کنون این جوامع اطلاعاتی جدید در جهان صنعتی نمایانگر منافع بیشتر هستند.
آموزش اینترنتی
بکارگیری اینترنت و فناوری‌های وب به مثابه ابزارهای خلاق در امر آموزش نشانگر گذر از رویکردهای کهن به سوی رویکردهای نو (کامپیوتری) است. رویکردهایی که مانند ماشین آموزش عمل می‌کنند و معلمان معتقدند که کامپیوتر خلاقیت را از میان می‌برد. در صورتیکه با توجه بیشتر می توان دید که کامپیوترها به مثابه ابزارهای تولید محتوا، خلاقیت‌ و ارتباطات با گروه‌ها امکان همکاری و تبادل اطلاعات را می‌دهند. به همین دلیل مهارت‌های اجتماعی و یادگیری افراد در ارتباط با آن بالا می‌رود.
این محتوای آموزشی است که باید توجه دانش آموزان را جلب کند (یعنی سرگرم‌کننده باشد)، آموزش را از طریق تکرار، گسترش دهد و تقویت کند. همچنین از طریق آزمون، نمودارهای آموزشی و ... روند آموزش را بهبود بخشد. این امکانات چنانچه در روند آموزش موفق باشند دانش آموزان را تشویق می‌کنند که به موضوعات و مطالب ارائه شده مکرر مراجعه کرده و علاقه نشان دهند. بطور کلی سازمان‌های فرهنگی و آموزشی زمانی می‌توانند ارتباط کارآمدی داشته باشند که محتوی مطالبشان "آموزنده" و از لحاظ اطلاعات "پربار" باشند. از نظر علمی هم استفاده از تمام حواس و ارائه اطلاعات به صورت تصویری و شنیداری به منظور جلب مشارکت مخاطب، حائز اهمیت است.
خلاقیت و ارتباطات برای فهم ظرفیت و توان اینترنت برای ارائه اطلاعات ضروری است، اما عمده تأکید در بحث استفاده از اینترنت در زمینه آموزش بر یادگیری کتاب درسی الکترونیکی و تهیه اطلاعات از کتابخانه الکترونیکی است.
اقتصاد اینترنتی
در عصر صنعتی تبادل مالکیت در عرصه بازار، شرط اساسی تجارت محسوب می شد و نقش دولت‌ها حمایت از مالکیت و بازار بود. درحالیکه زندگی در عصر الکترونیک مستلزم دسترسی به اطلاعات موجود در شبکه‌های ارتباطی است که اهمیتی برابر با تبادل مالکیت در عرصه بازار دارد. همچنین در اقتصاد سنتی افراد مجبور بودند برای کسب سود در پی بازارهای بزرگ باشند، ولی در اقتصاد اینترنتی تاجران موفق آنلاین، نظیر آمازون و ای بی دریافته‌اند که سود در ایجاد بازارهای کوچک و خرد است. در این بازارها میلیون ها فروشنده در پی یافتن راهی برای جدا نمودن بخشی از درآمد حاصل از هر معامله هستند. شاخص های اینترنت این امکان را فراهم می‌کند که میلیون‌ها نفر در سراسر جهان به صورت ارتباطات یک به یک یا یک به چند بازارهای کوچک با هزینه های اندک ایجاد کنند.
حال اگر شرکت‌های رسانه‌ای دیجیتالی جهان مالکیت و کنترل امواج رادیویی را تحت انحصار خود درآورند، آنگاه چه تضمینی برای بقای حق مسلم میلیاردها انسانی که برای برقراری ارتباط با یکدیگر در این کره خاکی، باقی می‌ماند؟
گزارش اجلاس فرصت های کاری دیجیتالی‌ DIGITAL OPPORTUNITY TASK (DOT) که‌ در‌ می سال 2001 پس از اجلاس‌ سران‌ کشورهای صنعتی‌ جهان‌ در اوکیناوای‌ ژاپن‌ انتشار یافت به‌ بهترین‌ وجهی دیدگاههای مقامات‌ رسمی‌ این کشورها را در خصوص‌ اهمیت‌ تکنولوژی‌ اطلاعات و ارتباطات‌ برای‌ توسعه‌ اقتصادی‌ تشریح‌ شده‌ است. در این گزارش‌ آمده‌ است که اگر از‌ تکنولوژی‌ اطلاعات ‌و ارتباطات‌ به‌ نحو معقول و صحیح‌ بهره ‌برداری‌ شود، به‌ نتایج‌ امیدوارکننده‌ای‌ می‌توان دست‌ یافت.
تکنولوژی‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ فرصتهای فراوانی‌ را برای‌ محدود ساختن‌ نابرابریهای‌ اقتصادی‌، اجتماعی و نیز حمایت‌ از ایجاد ثروتهای‌ منطقه‌ای‌ فراهم‌ می‌کند. البته‌ باید گفت که تکنولوژی‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ نمی‌تواند به‌عنوان‌ یگانه‌ داروی‌ شفابخش‌ تمامی‌ مسائل‌ و مشکلات‌ مربوط‌ به‌ توسعه‌ مطرح‌ شود. ولی به ‌هرحال‌ درصد‌ قابل‌ توجهی ‌از مشکلات و مسائل مربوط به ارتباطات‌ و تبادل‌ اطلاعات‌ را رفع‌ می کند.
پیامدهای شکاف دیجیتالی
چنانچه شبکه های اینترنت در آینده به کانون جهانی داد ستد مبدل گردد، در آن صورت چه سرنوشتی در انتظار میلیونها نفری که اتصال به اینترنت برای آنها امکان پذیر نیست، خواهد بود. شاید هرگز نتوان برای این سوال، پاسخی بدست آورد.
سرعت پیشرفت فناوری نشان می دهد که جهان به دو بخش مجزا تقسیم خواهد شد. بسیاری از کشورها به عقب ماندگی روز افزون گرفتار می شوند و کشورهای صاحب تکنولوژی هم روز به روز پیشرفت خواهند کرد و به همین ترتیب بهره کشی از کشورهای توسعه نیافته افزایش خواهد یافت.
بروز شکاف دیجیتالی تاثیرات زیادی در تجارت الکترونیک، اقتصاد و آموزش خواهد داشت. حاصل این امر عقب افتادگی در علوم و فناوری کشورهای در حال توسعه خواهد بود. عمیق تر شدن این شکاف به معنای فاصله گرفتن اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورها که نتیجه آن تحمیل کالا ها و تولیدات فرهنگی صاحبان تکنولوژی برای سست کردن باورها، سنت ها و فرهنگ ها ی کشورهای در حال توسعه که پیامدش نوعی استثمار فرهنگی، بحران بی هویتی نسل جوان، یاس و افسردگی در سطح جوامع خواهد شد. جوامعی که متحمل بروز ناهنجاریها ی اجتماعی روز افزون از قبیل بزهکاری، دزدی، میل به اعتیاد، افزایش طلاق و سست شدن بنیانهای خانوادگی و... خواهد شد. این مسئله‌ مهمتر از ناهمگونی‌ جوامع‌ مختلف‌ بشری‌ در دستیابی‌ به‌ تکنولوژی‌ است، لذا لازم است که نسبت به تکنولوژی فناوری اطلاعات به عنوان امری لازم و ضروری نگاه کرد.
راهکارهای برطرف کردن شکاف دیجیتالی
شکاف دیجیتالی یک مسئله پیچیده است که بصورت های مختلفی در کشورها بروز می کند و باعث چالش های عملیاتی و سیاسی در آن کشور می شود. علاوه بر این روشن است راه حلهایی که در کشورهای پیشرفته کاربرد دارند نمی توانند در کشورهای در حال توسعه کاربرد داشته باشند. راه حلها باید بر اساس درک و فهم شرایط و نیازهای آن کشور ارائه شوند.
مهمترین مسائل در پرکردن شکاف دیجیتالی توجه به سواد و بالا بردن سطح علمی افراد، توزیع صحیح دسترسی به اینترنت، ایجاد شرایطی برای دسترسی همه مردم به تکنولوژی و فناوری، توضیح و تشریح ضرورت استفاده از تکنولوژی اینترنت در عرصه تجارت، برنامه ریزی مناسب و مدون برای تجهیز مدارس به شبکه های اینترنتی و... است. زیرا در حال حاضر نیمی از افراد جامعه کشورهای آفریقایی، عربی و خاور میانه، سواد خواندن و نوشتن ندارند و از امکان تحصیل محروم هستند. نمی توان پیش بینی کرد که تا چه اندازه در عصر ارتباطات و اطلاعات این جوامع متضرر خواهند شد. ولی می توان تصور کرد در حالیکه جامعه اطلاعاتی در حال تغییر دادن شیوه های اقتصاد جهانی است، کشورهای در حال توسعه چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد.
وسیع ترین پژوهش جهت سنجش شکاف دیجیتالی توسط شبکه اوربیکام Orbicom یونسکو انجام شده است. این پژوهش از تعریف شکاف دیجیتالی گرفته تا دستاوردهای آموزشی و نیز استفاده از فناوری را مورد بررسی قرار داده است. مفهوم "دولت اطلاعاتی" Infostate در این پژوهش به مجموعه‌ای از شبکه‌های اطلاعاتی، آموزش و مهارت‌ها مورد استفاده قرار گرفته است. ویا به منظوراستفاده منسجم و فشرده از فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات در نظر گرفته شده است.
اعداد و ارقام بدست آمده آشکارا نشان‌دهنده این‌ واقعیت است که میزان‌ دسترسی‌ به‌ اینترنت‌ و همچنین‌ تعداد خبرگان‌ علوم‌ کامپیوتری‌ درکشورهای‌ جهان‌ متفاوت یا به عبارتی نا برابر است.
فعالان‌ و اندیشمندان‌ دانشگاهی‌که‌در زمینه ازمیان بردن‌ شکاف‌ دیجیتالی‌ فعال هستند، ادعاهای‌ مشابهی‌ دارند که با زبانی‌ غیر رسمی‌ آن‌ را بیان‌ می‌کنند.
موسسه آنلاین اسکولز در سال1996 توسط گروهی از دست اندرکاران تکنولوژی پیشرفته تاسیس شد. این موسسه اساساٌ به منظور نصب اینترنت در مدارس مناطق محروم آمریکا تاسیس و آغاز به کار کرده است. رئیس‌ موسسه ‌ آنلاین اسکولزSchools Online میگوید: "استفاده‌ از شبکه‌ جهانی‌ اینترنت‌ سبب‌ می‌شود اطلاعات‌ و ارتباطات‌ لازم‌ با دیگر جوامع‌ بشری‌ و مردم‌ دنیا برقرارشود. این‌ شبکه‌ به‌نوبه ی خود ابزار قدرتمندی‌ است‌ که‌ با استفاده‌ از آن، می توان‌ دربرابر بسیاری‌ از بحرانها مقاومت‌ کرد. درحال‌ حاضر شبکه‌ مذکور از موقعیت‌ بی‌نظیری‌ برخوردار است."
او می افزاید: " بسیار ساده‌لوحانه‌ و غیرمنطقی‌ است‌ که‌ استدلال‌ کنیم‌ استفاده‌ از تکنولوژی‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ می‌تواند منجر به حل‌ تمامی‌ مشکلات‌ جوامع‌ شود. یا صرفاً‌ وجود تعداد زیادی‌ کامپیوتر و اتصال‌ به‌ اینترنت‌کلیه‌ی مشکلات را بر طرف نمی کند. چراکه مشکلاتی‌ همچون‌گرسنگی، جنگ، تخریب محیط‌ زیست‌ و ایدز باالقوه وجود دارند."

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: مهدی غفاری زاده
جمعه 86/10/14 ساعت 4:25 عصر

 

   [ برگردان: حمید علی‌اکبرزاده، محمدرضا میرزاامینی]


انقلاب اطلاعات در حال متحول‌سازی جنگ می‌باشد. بیش از این دیگر شاهد نبرد فرسایشی خونین نیروهای نظامی نخواهیم بود. در عوض، نیروهای کوچک و چالاکی که به اطلاعات بلادرنگ ماهواره‌ها و حسگرهای صحنه نبرد مسلح شده‌اند، با سرعت اعجاب‌آوری به محل‌های غیرمنتظره حمله می‌برند. در جنگ، فاتح و پیروز کسی است که می‌تواند از اطلاعات برای ازبین‌بردن "ابهام فضای جنگ"[1] (که دشمن را فراگرفته است) استفاده کند.

فرض کنید جنگ اینگونه باشد که نیروهای اندک و چالاکی به دفاع در مقابل توده‌های انبوهی از نیروهای به‌شدت مسلح دشمن پرداخته و بدون تلفات سنگینی در دو طرف، آنان را ناچار به تسلیم می‌کنند. به دلایل ذیل نیروهای چالاک قادر به انجام این کار هستند:

1. برای انجام این‌کار تدارک دیده شده‌اند.

2. برای مانور فضاسازی می‌کنند.

3. قدرت آتش خود را بسرعت در محل‌های غیرقابل‌پیش‌بینی متمرکز می‌کنند.

4. دارای سیستم‌های فرماندهی، کنترل و اطلاعاتی هستند که از ساختاری غیرمتمرکز برای اجرای طرح‌های تاکتیکی برخوردارند. اما همچنان فرماندهان مرکزی از آگاهی همه‌جانبه (غیرموازی) و"نگاه از بالا"[2] جهت اهداف استراتژیک سود می‌برند.
شاید نتوان پیروزی آمریکا در جنگ خلیج فارس را همتراز با موفقیت مغول‌ها در قرن سیزدهم دانست. اگرچه معمولاً تعداد مغول‌ها از نیروهای مقابل کمتر بود، اما در جنگ پیروز می‌شدند و بیش از یک قرن بزرگترین امپراطوری قاره‌ای تاریخ را حفظ نمودند. رمز موفقیت مغول‌ها، در کسب اطلاعات از میدان نبرد بود. آنان در هر زمان و مکان مناسب، حمله می‌کردند و ارتباطات روزانه خود را با فرماندهان (اگرچه صدها کیلومتر با آنها فاصله داشتند) را از طریق "سواران تیزرو"[3] حفظ می‌نمودند. اگرچه خان بزرگ بعضاً هزاران کیلومتر از نیروهای خود دور بود ولی ظرف چند روز از پیشرفت‌های آنها کاملاً مطلع می‌شد.

جنگ در عصر اطلاعات
در طول تاریخ، دکترین، سازمان و استراتژی نظامی پیوسته دستخوش تغییرات بنیادین در اثر پیشرفت‌های فناوری شد‌ه‌اند. صنعتی‌شدن به جنگ فرسایشی بین ارتشهای انبوه در جنگ جهانی اول منتهی شد. در جنگ جهانی دوم، مکانیزه‌شدن نیز به مانورهایی که در سیطره تانکها بود منجر شد. انقلاب اطلاعات باعث ظهور سبکی از جنگ می‌شود که نه تعداد زیاد نیرو و نه تحرک آنان، به نتایج مورد نظر منجر نخواهد شد. در عوض کسی که در جنگ اطلاعات بیشتری دارد، ابهام فضای جنگ را (که دشمن را در بر گرفته است) از بین برده و از مزایای قطعی آن بهره‌مند خواهد شد.
تحولات شگرفی در جمع‌آوری، ذخیره‌سازی، پردازش، انتقال و ارائه اطلاعات و همینطور سازمان‌هایی که از افزایش اطلاعات منتفع می‌شوند، در حال رخ‌دادن می‌باشد. اطلاعات در حال تبدیل‌شدن به یک منبع استراتژیک می‌باشد و می‌تواند خود را به عنوان یک عنصر بانفوذ و ارزشمند در عصر فراصنعتی، همانند نقش سرمایه و کار در عصر صنعتی، مطرح کند.
انقلاب اطلاعات در حال به‌چالش‌کشیدن طراحی سازمان‌های زیادی است. این انقلاب، سلسله‌مراتب سازمان‌هایی که بصورت متعارف طراحی شده‌اند را از هم می‌پاشد و به مرور زمان از بین می‌برد. انقلاب اطلاعات اغلب قدرت را به نفع بازیگران کوچکتر و ضعیفتر اشاعه و توزیع‌مجدد می‌کند. این انقلاب از مرزهای فعلی مسئولیت‌ها عبور می‌کند و مرزهای جدیدی برای این مسئولیت‌ها ترسیم می‌کند و عموماً سیستم‌های بسته را مجبور به باز‌شدن می‌کند.
انقلاب اطلاعات می‌تواند باعث تغییر‌جهت در چگونگی کشمکش بین جوامع و هم چگونگی برپایی جنگ توسط نیروها شود. بهتر است بین جنگ شبکه‌ای (درگیری در سطح جوامع از طریق سبکهای ارتباط اینترنتی) و جنگ سایبر تمایز قائل شویم.
جنگ شبکه‌ای چیست؟
جنگ شبکه‌ای[4] برخوردی اطلاعاتی در سطح کلان بین ملل و جوامع گوناگون می‌باشد. هدف این نوع جنگ، مخدوش‌کردن مسایلی است که مردم مورد هدف راجع به خود و جهان اطرافشان می‌دانند و می‌اندیشند. جنگ شبکه‌ای توانایی تمرکز بر روی افکار عمومی یا نخبگان و یا هر دوی آن‌ها را دارد. این جنگ اموری همچون دیپلماسی، تبلیغات و مبارزات روانی، تخریب فرهنگی و سیاسی، اغفال و یا دخالت در رسانه‌های محلی، نفوذ در شبکه‌های کامپیوتری و پایگاه داده‌ها، تلاش یرای اشاعه جنبشهای دگراندیش و مخالف در شبکه‌های کامپیوتری را در بر می‌گیرد.
جنگ شبکه‌ای سبک نوینی در طیف گسترده برخوردها است که ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را نیز همانند ابعاد نظامی در بر می‌گیرد. در مقابل جنگ‌های اقتصادی که هدف آن نظام تولید و توزیع سرمایه می‌باشد و جنگ‌های سیاسی که هدف آن هدایت و رهبری سازمان‌های دولتی می‌باشد، می‌توان جنگ شبکه‌ای را از طریق آرمانهای اطلاعاتی و ارتباطاتی آن تشخیص داد.
جنگ شبکه‌ای اشکال گوناگونی دارد؛ این جنگ می‌تواند در سطح دولتهای رقیب و در سطح ملل رخ دهد. نوع دیگری از جنگ شبکه‌ای وجود دارد که می‌تواند بین دولت‌ها و نیروهای غیردولتی اتفاق بیافتد؛ برای مثال می‌توان به جنگ دولت‌ها بر علیه گروه‌های نامشروع (از قبیل تروریست‌ها، تکثیرکنندگان تسلیحات کشتار جمعی و یا قاچاقچیان دارو) اشاره کرد. همچنین می‌تواند بر علیه سیاست‌های دولت خاصی توسط گروه‌های مدافع محیط زیست، حقوق بشر واعتقادات مذهبی انجام شود. این نیروهای غیردولتی ممکن است ملیت مشخصی داشته باشد یا اینکه از ائتلافی بین‌المللی تشکیل شده باشند. برخی از جنگ‌های شبکه‌ای شامل موضوعات نظامی خواهد بود؛ برای نمونه تکثیر سلاحهای هسته‌ای، قاچاق دارو و مخالفت با تروریسم، که تهدیدی بالقوه برای نظم بین المللی و امنیت ملی محسوب می‌شوند.
جنگ شبکه‌ای همان جنگهای واقعی در قالب سنتی نیستند؛ اما شاید بزودی جنگ شبکه‌ای به ابزاری در جهت جلوگیری از وقوع جنگ واقعی تبدیل شود. بازدارندگی در این دنیای پرآشوب همانگونه که به حضور و وظیفه نیروهای نظامی یک کشور بستگی دارد می‌تواند به حضور و کارکرد فضای سایبر آن کشور نیز بستگی داشته باشد.
جنگ سایبر چیست؟
به هدایت عملیات نظامی بر اساس قوانین حاکم بر اطلاعات، جنگ سایبر[5] گویند. هدف از این نوع جنگ، تخریب سیستم‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی می‌باشد؛ تلاش این جنگ در جهت شناسایی مسایلی است که دشمن به‌شدت از آن محافظت می‌کند؛ این جنگ حرکتی در جهت تغییردهی "توازن اطلاعات و دانش" به نفع یک طرف است، به‌خصوص اگر توازن نیروها برقرار نباشد. در واقع، به کمک دانش، سرمایه و نیروی کاری کمتری هزینه خواهد گردید.
این جنگ از فناوری‌های گوناگونی بهره می‌برد. از موارد برجسته این نوع فناوری‌ها می‌توان به فرماندهی و کنترل برای رسیدن به هوشمندی، توزیع و پردازش برای رسیدن به ارتباطات تاکتیکی، تثبیت موقعیت، و شناخت هویت دوست و دشمن در زمینه مبادلات سیستم‌های جنگی هوشمند اشاره کرد. همچنین این نوع فناوری‌ها می‌توانند باعث اغفال، فریب و ایجاد اختلال در تجهیزات ارتباطاتی و اطلاعاتی دشمن شده و راهی جهت نفوذ به آن پیدا کنند.
جنگ سایبر الزامات گسترده‌ای برای دکترین و سازمان‌های نظامی هم دارد. حرکت به سمت ساختار شبکه‌ای تا حدودی نیازمند فرماندهی و کنترل غیرمتمرکز است؛ اما این همه مطلب نیست؛ فناوری جدید با تامین نگاه بهتری از بالا (اصل قضیه)، سبب بهبود مدیریت پیچیدگی‌ها می‌شود.
جنگ سایبر می‌تواند باعث خلق دکترین‌های جدید در زمینه انواع نیروهای موردنیاز، و اینکه چگونه و کجا باید آنان را مستقر کرد تا بتوان به دشمن حمله‌ور شد. این که چطور و چه نوع کامپیوترها، حسگرها، شبکه‌ها و پایگاه داده‌ها در چه موقعیتی قرار گیرند، اهمیتی هم‌سطح با نحوه استقرار بمب‌افکن‌ها و عملیات‌ پشتیبانی آن‌ها (در گذشته) دارد.
جنگ سایبر می‌تواند همان "حمله رعدآسا"ی[6] قرن بیستم در قرن بیست و یکم (به عنوان ابتکاری در جنگ) باشد. پایین‌ترین سطح جنگ سایبر، مبین اهمیت گسترش اطلاعات در جنگ است: فرماندهی و کنترل، ارتباطات و آگاهی، می‌تواند در شناسایی، تعیین موقعیت، فهمیدن و اغفال دشمن (قبل از اینکه دشمن این‌کار را انجام دهد) مثمرثمر باشد.
شاید صحنه نبرد در عصر فراصنعتی، تغییرات بنیادینی را در اثر انقلاب فناوری اطلاعات به خود ببیند. افزایش وسعت و عمق میدان نبرد و بهبود مستمر دقت و تخریب‌کنندگی تسلیحات متعارف، اهمیت اطلاعات را به‌جایی رسانده است که، برتری تنها از این ‌بعد می‌تواند معنا داشته باشد و مزایای منسجمی را برای فاتح جنگ داشته باشد.
سلسله مراتب در برابر شبکه‌ها
بر اساس دیدگاه متداول، ارتش نهادی است که نیروهای آن به میدان نبرد می‌روند. معمولاً همه سازمان‌ها از سلسله‌مراتبی بر‌خوردار می‌باشند؛ به خصوص در ارتش، این وابستگی به سلسله‌مراتب بیشتر است. البته، انقلاب اطلاعات باعث نابودی تدریجی سلسله‌مراتب‌ها می‌شود و معمولاً از محدودیت‌هایی که موسسات و سازمان‌ها را احاطه کرده است گذر می‌کند.
مغولها یک نمونه باستانی می‌باشند که مطابق اصول جنگ سایبر، به نبرد پرداختند؛ سازماندهی آنها بیشتر ساختار شبکه‌ای داشت تا اینکه سلسله‌مراتبی باشد؛ در عصر حاضر نیز می‌توان به اتحاد نیروهای ویتنام شمالی و جنوبی که یک قدرت نظامی ضعیف بودند و در مقابل یک قدرت پیشرفته قویتر دفاع کردند، اشاره کرد؛ عملیات‌شان بیشتر شبیه ساختار شبکه‌ای بود تا اینکه یک سازمان باشند. حریفانی که در مقابل مغول‌ها و ویتنامی‌ها دفاع می‌کردند، سازمانهای بزرگتری بودند که نیروهایشان برای مبارزه‌کردن در یک نبرد عظیم و فرسایشی مشخص طراحی شده بودند.
در حال حاضر بیشترین دشمنان پیش روی ایالت متحده و هم‌پیمانانش (از جمله تروریسم بین‌المللی، شورشیان غیرنظامی، قاچاقچیان دارو، انجمن‌های نژادی و گروه‌های قومی و طایفه‌ای) که برخوردهای کم‌شدتی دارند، همگی از ساختاری شبیه شبکه‌ برخوردارند.
جمع‌بندی
سازمان‌هایی که بصورت ساختاری شبیه شبکه‌ هدایت می‌شوند، توانایی ایستادگی در مقابل ساختارهای شبکه‌ای را دارا می‌باشند. آینده از آن کسانی است که بر شبکه‌ها حکمرانی می‌کنند.


    نظرات دیگران ( )
<      1   2   3      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • رسانه،تحمیق یا تنویر
    پرسش تلخ
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  • آوای آشنا

  •