سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من پیشواى مؤمنانم و مال پیشواى تبهکاران [ و معنى آن این است که مؤمنان پیرو منند ، و تبهکاران پیرو مال چنانکه زنبوران عسل مهتر خود را به دنبال ] . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----27458---
بازدید امروز: ----22-----
بازدید دیروز: ----3-----
درسانه

 

نویسنده: مهدی غفاری زاده
جمعه 86/10/14 ساعت 4:25 عصر

 

   [ برگردان: حمید علی‌اکبرزاده، محمدرضا میرزاامینی]


انقلاب اطلاعات در حال متحول‌سازی جنگ می‌باشد. بیش از این دیگر شاهد نبرد فرسایشی خونین نیروهای نظامی نخواهیم بود. در عوض، نیروهای کوچک و چالاکی که به اطلاعات بلادرنگ ماهواره‌ها و حسگرهای صحنه نبرد مسلح شده‌اند، با سرعت اعجاب‌آوری به محل‌های غیرمنتظره حمله می‌برند. در جنگ، فاتح و پیروز کسی است که می‌تواند از اطلاعات برای ازبین‌بردن "ابهام فضای جنگ"[1] (که دشمن را فراگرفته است) استفاده کند.

فرض کنید جنگ اینگونه باشد که نیروهای اندک و چالاکی به دفاع در مقابل توده‌های انبوهی از نیروهای به‌شدت مسلح دشمن پرداخته و بدون تلفات سنگینی در دو طرف، آنان را ناچار به تسلیم می‌کنند. به دلایل ذیل نیروهای چالاک قادر به انجام این کار هستند:

1. برای انجام این‌کار تدارک دیده شده‌اند.

2. برای مانور فضاسازی می‌کنند.

3. قدرت آتش خود را بسرعت در محل‌های غیرقابل‌پیش‌بینی متمرکز می‌کنند.

4. دارای سیستم‌های فرماندهی، کنترل و اطلاعاتی هستند که از ساختاری غیرمتمرکز برای اجرای طرح‌های تاکتیکی برخوردارند. اما همچنان فرماندهان مرکزی از آگاهی همه‌جانبه (غیرموازی) و"نگاه از بالا"[2] جهت اهداف استراتژیک سود می‌برند.
شاید نتوان پیروزی آمریکا در جنگ خلیج فارس را همتراز با موفقیت مغول‌ها در قرن سیزدهم دانست. اگرچه معمولاً تعداد مغول‌ها از نیروهای مقابل کمتر بود، اما در جنگ پیروز می‌شدند و بیش از یک قرن بزرگترین امپراطوری قاره‌ای تاریخ را حفظ نمودند. رمز موفقیت مغول‌ها، در کسب اطلاعات از میدان نبرد بود. آنان در هر زمان و مکان مناسب، حمله می‌کردند و ارتباطات روزانه خود را با فرماندهان (اگرچه صدها کیلومتر با آنها فاصله داشتند) را از طریق "سواران تیزرو"[3] حفظ می‌نمودند. اگرچه خان بزرگ بعضاً هزاران کیلومتر از نیروهای خود دور بود ولی ظرف چند روز از پیشرفت‌های آنها کاملاً مطلع می‌شد.

جنگ در عصر اطلاعات
در طول تاریخ، دکترین، سازمان و استراتژی نظامی پیوسته دستخوش تغییرات بنیادین در اثر پیشرفت‌های فناوری شد‌ه‌اند. صنعتی‌شدن به جنگ فرسایشی بین ارتشهای انبوه در جنگ جهانی اول منتهی شد. در جنگ جهانی دوم، مکانیزه‌شدن نیز به مانورهایی که در سیطره تانکها بود منجر شد. انقلاب اطلاعات باعث ظهور سبکی از جنگ می‌شود که نه تعداد زیاد نیرو و نه تحرک آنان، به نتایج مورد نظر منجر نخواهد شد. در عوض کسی که در جنگ اطلاعات بیشتری دارد، ابهام فضای جنگ را (که دشمن را در بر گرفته است) از بین برده و از مزایای قطعی آن بهره‌مند خواهد شد.
تحولات شگرفی در جمع‌آوری، ذخیره‌سازی، پردازش، انتقال و ارائه اطلاعات و همینطور سازمان‌هایی که از افزایش اطلاعات منتفع می‌شوند، در حال رخ‌دادن می‌باشد. اطلاعات در حال تبدیل‌شدن به یک منبع استراتژیک می‌باشد و می‌تواند خود را به عنوان یک عنصر بانفوذ و ارزشمند در عصر فراصنعتی، همانند نقش سرمایه و کار در عصر صنعتی، مطرح کند.
انقلاب اطلاعات در حال به‌چالش‌کشیدن طراحی سازمان‌های زیادی است. این انقلاب، سلسله‌مراتب سازمان‌هایی که بصورت متعارف طراحی شده‌اند را از هم می‌پاشد و به مرور زمان از بین می‌برد. انقلاب اطلاعات اغلب قدرت را به نفع بازیگران کوچکتر و ضعیفتر اشاعه و توزیع‌مجدد می‌کند. این انقلاب از مرزهای فعلی مسئولیت‌ها عبور می‌کند و مرزهای جدیدی برای این مسئولیت‌ها ترسیم می‌کند و عموماً سیستم‌های بسته را مجبور به باز‌شدن می‌کند.
انقلاب اطلاعات می‌تواند باعث تغییر‌جهت در چگونگی کشمکش بین جوامع و هم چگونگی برپایی جنگ توسط نیروها شود. بهتر است بین جنگ شبکه‌ای (درگیری در سطح جوامع از طریق سبکهای ارتباط اینترنتی) و جنگ سایبر تمایز قائل شویم.
جنگ شبکه‌ای چیست؟
جنگ شبکه‌ای[4] برخوردی اطلاعاتی در سطح کلان بین ملل و جوامع گوناگون می‌باشد. هدف این نوع جنگ، مخدوش‌کردن مسایلی است که مردم مورد هدف راجع به خود و جهان اطرافشان می‌دانند و می‌اندیشند. جنگ شبکه‌ای توانایی تمرکز بر روی افکار عمومی یا نخبگان و یا هر دوی آن‌ها را دارد. این جنگ اموری همچون دیپلماسی، تبلیغات و مبارزات روانی، تخریب فرهنگی و سیاسی، اغفال و یا دخالت در رسانه‌های محلی، نفوذ در شبکه‌های کامپیوتری و پایگاه داده‌ها، تلاش یرای اشاعه جنبشهای دگراندیش و مخالف در شبکه‌های کامپیوتری را در بر می‌گیرد.
جنگ شبکه‌ای سبک نوینی در طیف گسترده برخوردها است که ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را نیز همانند ابعاد نظامی در بر می‌گیرد. در مقابل جنگ‌های اقتصادی که هدف آن نظام تولید و توزیع سرمایه می‌باشد و جنگ‌های سیاسی که هدف آن هدایت و رهبری سازمان‌های دولتی می‌باشد، می‌توان جنگ شبکه‌ای را از طریق آرمانهای اطلاعاتی و ارتباطاتی آن تشخیص داد.
جنگ شبکه‌ای اشکال گوناگونی دارد؛ این جنگ می‌تواند در سطح دولتهای رقیب و در سطح ملل رخ دهد. نوع دیگری از جنگ شبکه‌ای وجود دارد که می‌تواند بین دولت‌ها و نیروهای غیردولتی اتفاق بیافتد؛ برای مثال می‌توان به جنگ دولت‌ها بر علیه گروه‌های نامشروع (از قبیل تروریست‌ها، تکثیرکنندگان تسلیحات کشتار جمعی و یا قاچاقچیان دارو) اشاره کرد. همچنین می‌تواند بر علیه سیاست‌های دولت خاصی توسط گروه‌های مدافع محیط زیست، حقوق بشر واعتقادات مذهبی انجام شود. این نیروهای غیردولتی ممکن است ملیت مشخصی داشته باشد یا اینکه از ائتلافی بین‌المللی تشکیل شده باشند. برخی از جنگ‌های شبکه‌ای شامل موضوعات نظامی خواهد بود؛ برای نمونه تکثیر سلاحهای هسته‌ای، قاچاق دارو و مخالفت با تروریسم، که تهدیدی بالقوه برای نظم بین المللی و امنیت ملی محسوب می‌شوند.
جنگ شبکه‌ای همان جنگهای واقعی در قالب سنتی نیستند؛ اما شاید بزودی جنگ شبکه‌ای به ابزاری در جهت جلوگیری از وقوع جنگ واقعی تبدیل شود. بازدارندگی در این دنیای پرآشوب همانگونه که به حضور و وظیفه نیروهای نظامی یک کشور بستگی دارد می‌تواند به حضور و کارکرد فضای سایبر آن کشور نیز بستگی داشته باشد.
جنگ سایبر چیست؟
به هدایت عملیات نظامی بر اساس قوانین حاکم بر اطلاعات، جنگ سایبر[5] گویند. هدف از این نوع جنگ، تخریب سیستم‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی می‌باشد؛ تلاش این جنگ در جهت شناسایی مسایلی است که دشمن به‌شدت از آن محافظت می‌کند؛ این جنگ حرکتی در جهت تغییردهی "توازن اطلاعات و دانش" به نفع یک طرف است، به‌خصوص اگر توازن نیروها برقرار نباشد. در واقع، به کمک دانش، سرمایه و نیروی کاری کمتری هزینه خواهد گردید.
این جنگ از فناوری‌های گوناگونی بهره می‌برد. از موارد برجسته این نوع فناوری‌ها می‌توان به فرماندهی و کنترل برای رسیدن به هوشمندی، توزیع و پردازش برای رسیدن به ارتباطات تاکتیکی، تثبیت موقعیت، و شناخت هویت دوست و دشمن در زمینه مبادلات سیستم‌های جنگی هوشمند اشاره کرد. همچنین این نوع فناوری‌ها می‌توانند باعث اغفال، فریب و ایجاد اختلال در تجهیزات ارتباطاتی و اطلاعاتی دشمن شده و راهی جهت نفوذ به آن پیدا کنند.
جنگ سایبر الزامات گسترده‌ای برای دکترین و سازمان‌های نظامی هم دارد. حرکت به سمت ساختار شبکه‌ای تا حدودی نیازمند فرماندهی و کنترل غیرمتمرکز است؛ اما این همه مطلب نیست؛ فناوری جدید با تامین نگاه بهتری از بالا (اصل قضیه)، سبب بهبود مدیریت پیچیدگی‌ها می‌شود.
جنگ سایبر می‌تواند باعث خلق دکترین‌های جدید در زمینه انواع نیروهای موردنیاز، و اینکه چگونه و کجا باید آنان را مستقر کرد تا بتوان به دشمن حمله‌ور شد. این که چطور و چه نوع کامپیوترها، حسگرها، شبکه‌ها و پایگاه داده‌ها در چه موقعیتی قرار گیرند، اهمیتی هم‌سطح با نحوه استقرار بمب‌افکن‌ها و عملیات‌ پشتیبانی آن‌ها (در گذشته) دارد.
جنگ سایبر می‌تواند همان "حمله رعدآسا"ی[6] قرن بیستم در قرن بیست و یکم (به عنوان ابتکاری در جنگ) باشد. پایین‌ترین سطح جنگ سایبر، مبین اهمیت گسترش اطلاعات در جنگ است: فرماندهی و کنترل، ارتباطات و آگاهی، می‌تواند در شناسایی، تعیین موقعیت، فهمیدن و اغفال دشمن (قبل از اینکه دشمن این‌کار را انجام دهد) مثمرثمر باشد.
شاید صحنه نبرد در عصر فراصنعتی، تغییرات بنیادینی را در اثر انقلاب فناوری اطلاعات به خود ببیند. افزایش وسعت و عمق میدان نبرد و بهبود مستمر دقت و تخریب‌کنندگی تسلیحات متعارف، اهمیت اطلاعات را به‌جایی رسانده است که، برتری تنها از این ‌بعد می‌تواند معنا داشته باشد و مزایای منسجمی را برای فاتح جنگ داشته باشد.
سلسله مراتب در برابر شبکه‌ها
بر اساس دیدگاه متداول، ارتش نهادی است که نیروهای آن به میدان نبرد می‌روند. معمولاً همه سازمان‌ها از سلسله‌مراتبی بر‌خوردار می‌باشند؛ به خصوص در ارتش، این وابستگی به سلسله‌مراتب بیشتر است. البته، انقلاب اطلاعات باعث نابودی تدریجی سلسله‌مراتب‌ها می‌شود و معمولاً از محدودیت‌هایی که موسسات و سازمان‌ها را احاطه کرده است گذر می‌کند.
مغولها یک نمونه باستانی می‌باشند که مطابق اصول جنگ سایبر، به نبرد پرداختند؛ سازماندهی آنها بیشتر ساختار شبکه‌ای داشت تا اینکه سلسله‌مراتبی باشد؛ در عصر حاضر نیز می‌توان به اتحاد نیروهای ویتنام شمالی و جنوبی که یک قدرت نظامی ضعیف بودند و در مقابل یک قدرت پیشرفته قویتر دفاع کردند، اشاره کرد؛ عملیات‌شان بیشتر شبیه ساختار شبکه‌ای بود تا اینکه یک سازمان باشند. حریفانی که در مقابل مغول‌ها و ویتنامی‌ها دفاع می‌کردند، سازمانهای بزرگتری بودند که نیروهایشان برای مبارزه‌کردن در یک نبرد عظیم و فرسایشی مشخص طراحی شده بودند.
در حال حاضر بیشترین دشمنان پیش روی ایالت متحده و هم‌پیمانانش (از جمله تروریسم بین‌المللی، شورشیان غیرنظامی، قاچاقچیان دارو، انجمن‌های نژادی و گروه‌های قومی و طایفه‌ای) که برخوردهای کم‌شدتی دارند، همگی از ساختاری شبیه شبکه‌ برخوردارند.
جمع‌بندی
سازمان‌هایی که بصورت ساختاری شبیه شبکه‌ هدایت می‌شوند، توانایی ایستادگی در مقابل ساختارهای شبکه‌ای را دارا می‌باشند. آینده از آن کسانی است که بر شبکه‌ها حکمرانی می‌کنند.


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • رسانه،تحمیق یا تنویر
    پرسش تلخ
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  • آوای آشنا

  •